کتاب اکنکار، سوداگری روحی ناگفتههای اکنکار و پال توئیچل تالیف دکتر دیوید سی لین ترجمه مهندس شهرام قلی زاده توسط انتشارات جامعهنگر به چاپ رسیده است. در مسیر حرکت زندگی چون فرزند جدا مانده از مادر در پی جستجوی حقیقت آواره شدم هر کوی و برزنی را با پای لرزان پیمودم. حلقه هر دری را که مدعی حقیقت بود کوبیدم و در هر مجلسی انسی یافتم خوشه چین شدم اما راه به جایی نبردم تا اینکه برحسب اتفاق حلقه دری کوبیدم صدا شنیدم که داخل شو مردی را یافتم همسان مردان معمولی.
او را استاد خطاب کردم پاسخ شنیدم که استاد در مغازه سلمانی و پینه دوزی است تو خود استادی. گفتم سپیدی موی مرا به خود میطلبد. جویای حقیقت هستم. راه بگشا و دلم با اندرزی شاد کن. گفت جوان من که باشم که هادی تو باشم اما خواست تو را اجابت کنم. تو برو خود را باش دوم اینکه گول رنگ نباید خوری. ساعتها روزها در این اندیشه بودم که مگر من خودم نیستم. به این نتیجه رسیدم که نه من دستاویز ذهنی هستم که بر من تحمیل شده و هر روز به رنگی.
فریفته میگردم این تفکر زاییده از ذهن تحمیلی، برای جدایی از پندار و دستیابی به حقیقت آوارگیام شروع شد. محصول این تحقیق دستیابی به یک فریب بود. من با استفاده از پند آن دوست به عموم افراد گم کرده راه و حقیقت جو توصیه میکنم قبل از هر حرکتی کتاب اکنکار سوداگری روحی را مطالعه کنند.